راستش خسته شدم از بی هدفی از اینکه هدف خاصی رو تو زندگیم ندارم دوست دارم تو یه زمینه ای پیشرفت کنم حالا هر چی که باشه بذار کمی از علایقم بنویسم 1دوست دارم دانشگاه برم 2مدرک زبان بگیرم 6مزون لباس بزنم

میخوام برات اسم بذارم اسمتو میذارم گلی گلی خیلی خسته شدم گاهی اوقات احساس میکنم تنها راه نجات دو تامون از این زندگی فقط طلاقه ولی نمیشه دوسش دارم دیوونشم از فکر زندگی بدون اون تنم میلرزه ای کاش خوب بود احتراممو نگه میداشت عاشقانه باهام حرف میزد به تصمیمام احترام میذاشت نمیذاشت ازش سرد بشم ولی سرد شدم جونم بالا میاد تا از دوباره قلبمو نسبت بهش گرم کنم ولی از دوباره خرابش میکنه احساس میکنم بدشانس ترین و بدبخت ترین آدم دنیام هر چی حس بده تو وجودمه تو خونمه تو

راستش را بخواهی اصلا دلم نمیخواست این موضوع رو اینجا بنویسم ولی مینویسم که یادم بمونه هرگز هرگز هرگز کسی رو نیار وسط هرگز اون تلفن لعنتی رو برندار و زنگ بزن اول فکر کن که هنوز میخوای زندگی کنی یا نه بعد اون تلفن لعنتی رو بردار